دریغ و درد از این بی وفایی دنیانداشت این فلک کج مَدار مهر و وفادراین دیار غریبی که زندگانی ماستچگونه شرح دهم درد و رنج این دنیاچه گویم از غم از دست دادن یاریکه بود آن همه باصبرُ و شاعری دانازشعر خود همه را درس و پند می دادهکه بود هر سخنش روشن و بسی گویا
حسنعلی که
معلّم به درس دادن بودهزار کودک از او می گرفت درس وفاهمیشه بود وفادار خاندان علیچو بود مسلک او دوستدار آل عبابرفت ناگه از این دارفانی ،
حاتمپورگشود بال و بشد سوی جنة الماوابه رفت سوی بقا، همنشین به آل رسولدهد به همسر و فرزندِ خانواده، صبرخداسراینده : احمدخاکسار + نوشته شده در سه شنبه نهم آبان ۱۴۰۲ ساعت 5:48 توسط ققنوس | انجمن ادبی ابوالفقرای شهرگزبرخوار...
ما را در سایت انجمن ادبی ابوالفقرای شهرگزبرخوار دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : shaerangazo بازدید : 39 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1402 ساعت: 17:03